پایگاه بسیج خرمشهر قوچان
موضوعات فرهنگی-مذهبی-اعتقادی

تا زمانی که چشم، گوش، زبان، دست، پا و... خود را از چیزهایی که شهوت ما را تحریک می‌کند جدا نکنیم، نباید انتظار عفت داشته باشیم، وقتی چشم ببیند دل می‌خواهد، پس نبینیم تا نخواهیم!

یکی از آسیب‌هایی که مدت‌های طولانی است جامعه ما را درگیر کرده است، بحث دوستی‌های قبل از ازدواج یا به عبارتی دیگر دوست پسری و دختری است که میان نوجوانان دبیرستانی و جوانان دانشجویی دیده می‌شود، اینکه چرا این موضوع در جامعه قبح خود را از دست داده است، بحث‌های تفصیلی را می‌طلبد.

 



ادامه مطلب ...


قرآن کریم گروهی از انسان‌ها را که در برابر خدا و رسولش سرتسلیم فرود نیاورده، و از احکام و دستوراتش اطاعت نکنند - در حالی‌که موفق به توبه و ندامت نشده باشند، و از دنیا بروند - برای همیشه اهل جهنم معرفی می‌کند.
1. کافران: إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعین* خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ»؛ بر آنان که کافر بودند و در کافرى مُردند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد. جاودانه در لعنت‌اند و در عذابشان تخفیف داده نشود و لحظه‌‌‏اى مهلتشان ندهند.
2. مشرکان: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکینَ فی‏ نارِ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّة»؛ کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخ‌اند، جاودانه در آن مى‌‏مانند آنها بدترین مخلوقات‌اند!
3. گناه‌کاران و مجرمان: «بَلى‏ مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون»؛ آرى، کسانى که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتش‌اند و جاودانه در آن خواهند بود.
«إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی‏ عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ»؛ مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه مى‌‏مانند.
4. مرتدین: «وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون؛ و هر کس از شما از دین خود برگردد، در حالى‌که کافر است بمیرد، اینان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه خواهد شد و اینان اهل آتش هستند در آن جاویدان خواهند بود.
5. رباخواران: «الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»؛ آنان که ربا مى‌‏خورند، در قیامت چون کسانى از قبر برمى‌‏خیزند که به افسون شیطان دیوانه شده باشند. و این به کیفر آن است که گفتند: ربا نیز چون معامله است. در حالى‌که خدا معامله را حلال و ربا را حرام کرده است. هر کس که موعظه خدا به او رسید و از رباخوارى باز ایستاد، خدا از گناهان پیشین او درگذرد و کارش به خدا واگذار مى‌‏شود. و آنان که بدان کار بازگردند، اهل جهنّم‌اند و جاودانه در آن خواهند بود.
6. دوستان کفار: «تَرى‏ کَثیراً مِنْهُمْ یَتَوَلَّوْنَ الَّذینَ کَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُون»؛بسیارى از ایشان را مى‌‏بینى که با کافران دوستى مى‌‏ورزند. بد است آنچه پیشاپیش براى خود فرستادند. خشم خدا بر آنها است و در عذاب جاودانه‌‏اند.
گفتنی است که این آیه در مقام بیان مطلق تحریم مراوده و داد و ستد با دنیای کفر و یا همسایگان و شهروندان کافر نیست، بلکه به کسانی نظر دارد که با دشمنان اسلام هم‌پیمان می‌شوند برای نابودی اسلام؛ مانند دشمنی یهود با مسلمانان. خداوند می‌فرماید اى رسول اکرم(ص) بسیارى از بزرگان آنها را مشاهده مى‌‏کنى که چگونه با قریش و مشرکان معاشرت نموده و هم‌پیمان هستند و از مرام آنها پیروى مى‌‏نمایند، مانند کعب ابن اشرف و پیروان او. اگرچه این گروه به ظاهر دعواى خداپرستى دارند و خود را پیرو کتاب آسمانى می‌خوانند، ولى از نظر این‌که با بت پرستان هم‌پیمان هستند و در جنگ علیه مسلمانان با مشرکان شرکت نموده خدا پرست نیستند؛ از این‌رو غضب الهی با آنها است و برای عذاب ابدی است.
7. کسانی که اعمال صالح اندکی دارند: «وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فی‏ جَهَنَّمَ خالِدُون»؛ و آنان که ترازویشان سبک باشد، به خود زیان رسانیده‌‏‌اند و در جهنم، جاوید ماندگانند.
با مراجعه به نرم ­افزارهای قرآنی و جستجوی ریشه «خلد» در قرآن کریم، آیات دیگری را نیز در این ارتباط مشاهده خواهید کرد.



علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ يعني ما نماز را به جهت اين كه دستور خداوند و تكليفي شرعي بر عهده ما است، به جا مي آوريم؛ هرچند به روشني مي دانيم كه نماز آثار و برکات متعدد جسمی و روحی و فردی و اجتماعی برای ما دارد؛ با همه اين ها می توان پرسيد: چرا نماز واجب است و چرا این تکلیف برای ما در نظر گرفته شده؟
در پاسخ می گوییم وجوب، یکی از احکام پنج گانه شرعی است که در شریعت و از جانب شارع مقدس که خداوند متعال باشد، برای نظام دادن به ساختار بندگی بندگان تنظیم شده است؛ در نتیجه، از آن جا که پذیرش شریعت و عمل به آن، در مرتبه ای بعد از پذیرش اصل دین و اثبات نبوت و پذیرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.
اما اگر منظور از چرایی، یافتن حکمت های وجوب عملی مشخص و مستمر به نام نماز است، می توان گفت :
اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی عبادات و مناسک عبادی جستجو نمود. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش داشتهاند. روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند؛ امّا سخن در نحوه پرستش است.
در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است. کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی ذكر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛ زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع نموده است.
اما تامل عقلانی در ماهیت نماز نشان می دهد که این عمل با این خصوصیات بهترین شیوه برای رسیدن به همان نیاز روحی انسان نیز محسوب می شود ؛ در واقع اگر در ماهیت و شکل نماز دقت شود، می بینیم که نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است. مجموعه اجزا و حرکات آن، تجلی تواضع و تسلیم در برابر خداوند است. در عین حال، گرامیداشت و جایگاه انسان و قدرت و توان او نیز در این تکلیف مورد توجه قرار گرفته است.
به علاوه، نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی زیبا و آسان در زندگی تکرار می گردد.
ازشاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام مي شود، مرتباً به انسان هشدار مي دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويّا به او بيدار باش گويد.
همچنین نماز خود بيني و كبر را در هم مي شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او مي بیند و توجهی به این مساله جلوی بسیاری از گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.
با این همه، اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد که حصول همه این نتایج، در فرض التزام و جدیت و استمرار در نماز است؛ نه اختیار و حق انتخاب در انجام آن.
قرآن کریم به صراحت اعلام می نماید که نماز، مانعی در برابر انجام فحشا و منکر است (3) و این یعنی حیات پاک و نورانی و سعادتی که برای آینده انسان رقم می خورد.
حتی نماز های کم مایه و با بی توجهی نیز در این مسیر خالی از اثر نیستند، چنان که افراد گناهكاري بودند كه شرح حال آنها براي پيشوايان اسلام بيان می شد و ائمه می فرمودند: غم مخوريد، نمازشان آنها را اصلاح مي كند و همین گونه می شد.
اما دقت و اصرار در این شکل و قالب و شروط و قیود این عمل، به چه دلیلی است؟
نماز، نماد تسلیم و عبودیت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد که هر انسانی طبق خواسته خود عمل نماید و آن را به جا بیاورد، نه آن چیزی که خداوند از او خواسته، دیگر بندگی خداوند نمی شود؛ بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود است. امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان این که معنای اسلام را تسلیم شدن در مقابل پروردگار می داند. که نشان تسلیم در عمل آشکار می شود، می فرماید :
مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی گذارد؛ بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده، بنیان می نهد. (1)
شاید یکی از رموز خواندن نماز به همان صورتی که پیامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار عمل بعد از قرن ها است که در نتیجه آن، ماهیت و روح کلی و ساختار اساسی خود دین هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقی می ماند؛ در حالی در ادیان دیگر ما چنین عمل معینی را نمی بینیم. به همین دلیل، آن روح کلی ادیان دیگر و ساختار اصلی به مرور زمان از دست رفته است.
هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: « پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند؛ امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این، از طریق نماز امکان پذیر است». (2)
یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست. در جمع بندی می توان گفت هم شکل و ساختار ظاهری نماز، زیبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی؛ رکوع و سجود و تسبیح و ستایش و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همه زیبایی ها در نماز موجود است.
اما در نهایت باز باید دانست که هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوری از غفلت ها و زشتی ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فائده دانست زيرا عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.
پی¬نوشت¬ها:
1. علامه مجلسي، بحار الانوار، نشر اسلاميه، تهران، بي تا، ج 65، ص 309.
2. شيخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، چاپ اول، ج 2، ص 317.
3. عنکبوت (29) آیه 45.



یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, :: 19:27 ::  نويسنده : رضا نعمتی - محمد وکیلی

در روایات تسبیحات اربعه داریم، ولی تسبیحات یا اذکار سبعه نداریم . البته از روایات ثواب بسیار برای هفت ذکر استفاده می شود که این ذکرها در زبان اهل ذکر به ذکرهای هفتگانه مشهور شده اند و عبارتند از :
1- بسمله یعنی گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم " .
2- حوقله ، یعنی گفتن:" لا حول و لا قوة الا بالله" .
3- تسبیح ، یعنی سبحان الله ،
4- تحمید یعنی ، الحمد لله ،
5- تکبیر یعنی الله اکبر ،
6 تهلیل ، یعنی ، لا اله الا الله .
7- صلوات یعنی" اللهم صل علی محمد و آل محمد".
ظاهرا منظور از اذکار سبعه این ذکرها باشد.



هر کس در هر مرحله ای از ایمان و در هر سن و سال گاه گرفتار وسوسه های شیطانی می گردد. گاه احساس می کند که نیروی محرک شدیدی درون جانش آشکار شده و او را به سوی گناه دعوت می کند. وسوسه ها و تحریک ها مسلماً در سنین جوانی بیش¬تر است. تنها راه نجات از آلودگی¬ها در چنین وضع سختی، فراهم ساختن سرمایه تقوا است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏؛ (اعراف(7)، آیه201)
پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوس های شیطان می شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند و در پرتو یاد او حق را می بینند و بینا می گردند.
برای رویارویی با وسوسههای شیطانی، ابتدا باید دشمن و راههای نفوذ او را شناخت. وی را مهار کرد و سپس او را به عقب راند و در گام‏های نهایی به اسارت کشید.
همچنین باید از محیط آلوده و همنشین بد دوری جست، زیرا این دو، جزء عوامل و راه نفوذ شیطان، به درون انسان هستند، و در گمراهی انسان نقش بسزایی دارند.
با توجه به این مقدمه راه های مبارزه با وساوس شیطانی عبارتند از:
1. نگهبانی و مراقبت:
شیطان با جان ما سر و کار دارد. از این رو باید از آن حراست کنیم. راههای مراقبت عبارتند از:
أ) تقوا پیشگی:
قرآن مجید تقوا را لباسی بر اندام جان آدمی میداند که آن را به خوبی میپوشاند و حفظ میکند: «لباس التّقوی ذلک خیر؛ بهترین جامه، تقوا است».(. اعراف (7) آیه 26)
امام علی علیه السلام تقوا را دژی نفوذ ناپذیر میداند که رخنه‏ای در آن ممکن نیست.
ب) کنترل اعضا و جوارح:
زبان، چشم، گوش، فکر و همة اعضا و جوارح، درهای ورودی به قلباند. پس باید این ها را کنترل کرد.
پ) محاسبه:
بعد از کنترل نوبت به محاسبه میرسد، یعنی برای جبران ضعف‏ها و برنامهریزی برای آینده، ارزیابی خويش و عملكرد خود، لازم است.
2- واکنش مناسب:
در برابر هر وسوسه‏ای باید واکنش مناسب صورت گیرد.
پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله میفرماید: «دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان اويند. پس اگر شيطان نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شده‏اند. اگر گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستایش خدای را که میدهد و میگیرد و زکات را از من برد. اگر گفت: مردم به تو ستم میکنند، ولی تو ستم نمیکنی، بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند.
اگر گفت: چه قدر نیکی میکنی، بگو: گناهان من بیش از نیکی‏های من است. اگر گفت: چه قدر نماز میگزاری بگو: غفلت من از نمازهایم بیش تر است.
اگر گفت: چه قدر بخشش میکنی، بگو آن قدر که میگیرم، از آن چه میبخشم زیادتر است.
اگر گفت: چه قدر به تو ستم میکنند، بگو: من بیش تر ستم کرده‏ام.
اگر گفت: چه قدر برای خدا کار میکنی، بگو: چه بسیار معصیت‏ها کرده‏ام!».
3- استعاذه:
در برابر هجوم وسوسه‏های شیطان، لازم است به پناهگاهی مطمئن پناه ببرید و آن توجه به خدا و یاد او است. قرآن مجید میفرماید: «اگر از شیطان وسوسه‏ای به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنوای دانا است».
4-آشنایی با دام‏های شیطان:
برای رهایی از وساوس شیطانی باید مواظب دام‏های او بود. یکی از دام‏های خطرناک شیطانی، دنیا دوستی است.
امام علی علیه السلام میفرماید: «از دنیا حذر کن، زیرا دام شیطان و جایگاه فساد ایمان است».
دام دیگر (که از مهم‏ترین ابزار کار شیطان به شمار میرود) هواپرستی است، زیرا تا پایگاهی درون انسان وجود نداشته باشد، شیطان قدرت بر وسوسهگری ندارد. شیطان خواسته‏های نفسانی انسان را تأیید میکند. خدا در قرآن مجید میفرماید: «اي ابليس هرگز بر بندگان من تسلط نخواهی یافت، مگر گمراهانی که از تو پیروی میکنند».(10) بندة خدا تابع هوا و هوس نیست و خواست خدا را مقدّم میدارد.



یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, :: 19:4 ::  نويسنده : رضا نعمتی - محمد وکیلی

نقش واسطه ها در تقرب به خدا چیست؟ 

وسیله (واسطه) معنای بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه پروردگار باشد شامل می شود. از آن جا که جهان بر اساس نظام علت و معلول، و اسباب و مسببات، برای هدایت و رشد و تکامل انسان ها، آفریده شده است، و همان طوری که نیازمندی های طبیعی بشر با عوامل و اسباب مادی برآورده می شود، فیوضات معنوی خداوند؛ همچون هدایت، مغفرت، آمرزش، تقرب و تعالی انسان ها نیز بر اساس نظامی خاص و از راه علل و اسبابی معین به انسان می رسد و بدون وجود این واسطه ها امکان ندارد که انسان به آن فیوضات نایل آید و به تقرب الهی بار یابد. در آیات و احادیث این عمل و اسباب معرفی شده اند و تقرب به درگاه الاهی بدون وجود این واسطه ها امکان پذیر نیست.

برای پاسخ گویی به این سوال، ابتدا باید معنای واسطه و وسیله روشن گردد:

علامه طباطبائی در تفسیر آیه شریفه: "یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة"،[1] در بیان معنای وسیله و واسطه در درگاه خداوند می فرماید:

"حقیقت وسیله در درگاه خداوند، مراعات راه خدا است. به این که اولاً: به احکام او علم پیدا کنی! و ثانیاً: به بندگی او بپردازی! و ثالثاً: در جست و جوی مکارم و عمل به مستحبات باشی... و چون "وسیله" نوعی توصل است و توصل در مورد خداوند متعال که منزه از مکان و جسمانیت است، توصل معنوی و پیدا کردن رابطه ای است که بین پروردگار و بنده اتصال برقرار کند و نیز از آن جا که بین بنده و پروردگارش هیچ رابطه‏اى به جز ذلت عبودیت نیست، قهرا وسیله عبارت است از این که انسان حقیقت عبودیت را در خود تحقق دهد و به درگاه خداى تعالى وجهه فقر و مسکنت به خود بگیرد، پس وسیله در آیه شریفه همین رابطه است".[2]

در تفسیر نمونه در ذیل آیه مذکور در معنای وسیله آمده است: "وسیله معنای بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه پروردگار باشد شامل می شود که مهم ترین آنها ایمان به پروردگار و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و جهاد و عبادات همچون نماز، زکات، روزه و زیارت خانه خدا و صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاق های پنهانی و آشکار و همچنین هر کار نیک و خیر است... . نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار می گردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است. همچنین پیروی از پیامبر و امام و گام نهادن در جای گام آنها؛ زیرا همگی موجب نزدیکی به ساحت قدس پروردگار می شود. حتی سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان...".[3]

اسباب معنوی گاهی سبب سازند و گاهی سبب سوز؛ یعنی گاهی اثر از آن اسباب مادی است، اما زمینه های حصول این اسباب با دعا و ... فراهم می شوند و گاهی هم دعا و... اثر را از اسباب مادی سلب می کند؛ مثلا آتشی که باید بسوزاند، از تاثیر بازداشته می شود و سرد و گلستان خواهد شد

پس مراد قرآن مجید از واسطه و توسل که متقین را امر به تمسک به وسیله (واسطه) برای تقرب به درگاه الهی نموده است، چنین معنایی است.

چنان که در قرآن مجید علاوه بر آیات مذکور، در آیه 97 سوره یوسف آمده است: "برادران یوسف از پدر (حضرت یعقوب) تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند برای آنان استغفار کند و پدر نیز درخواست آنان را پذیرفت.

در سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم درباره پدرش آمده است که بیان کننده نقش دعای پیامبران (علیهم السلام) در بخشایش گناه دیگران است.[4]

در روایات متعددی که از طریق شیعه و سنی وارد شده، به لزوم و نقش توسل پرداخته شده است.

در کتاب "وفاءالوفاء" تألیف سمهودی (از اهل سنت) می خوانیم: مدد گرفتن و شفاعت خواستن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم قبل از رحلت او و هم بعد از رحلت او، در عالم برزخ و در قیامت[5]. او بعد از این جملات، روایتی درباره توسل حضرت آدم به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از عمر بن خطاب نقل کرده است که: "آدم از روی اطلاعی که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پروردگار عرض کرد: "یا رب اسئلک بحق محمد (صلی الله علیه و آله) لما غفرت لی".[6] خداوندا به حق محمد (صلی الله علیه و آله) از تو تقاضا می کنم که مرا ببخشی.

همچنین حدیث دیگری را از جماعتی از راویان سنی از جمله نسائی و ترمذی نقل می کند که: مرد نابینایی تقاضای دعا از پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای شفای بیماری اش کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد که چنین دعا کند: پروردگارا من از تو به خاطر پیامبرت پیامبر رحمت تقاضا می کنم و به تو روی می آورم، ای محمد (صلی الله علیه و آله) من در پیشگاه خداوند به تو توجه کرده ام که حاجتم را برآورده سازی، پروردگارا پیامبر را شفیع من قرار بده[7].

و از بیهقی نقل می کند که در زمان خلافت خلیفه دوم، دو سال قطحی شد. بلال به همراهی عده ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت: ای پیامبر برای امت خودت طلب باران کن زیرا (از بی آبی) در حال هلاکت هستند...[8]».[9]

 

 

اما چرا به وسیله و واسطه نیاز داریم؟ جواب این است که جهان بر اساس نظام علت و معلولی و اسباب و مسببات برای هدایت و رشد و تکامل انسان ها آفریده شده است و نیازمندی های بشر با عوامل و اسباب مادی و گاهی غیر مادی برآورده می شود. در حقیقت واسطه ها نقش اسباب و علل تقرب به درگاه پروردگار را دارند؛ زیرا فیوضات معنوی خداوند، همچون هدایت، مغفرت، آمرزش و ... نیز بر اساس نظمی خاص بر انسان ها نازل می شود و اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته که این امور از طریق اسباب خاص و علل معین به انسان ها برسد. بنابراین، همان گونه در عالم ماده، این سۆال بی مورد است که پرسیده شود: چرا خداوند متعال زمین را به وسیله خورشید نورانی کرده است؟ و چرا تشنگی انسان ها را به واسطه آب برطرف می کند؟ و چرا خود بدون این واسطه ها، این نیازها و سایر نیازهای مخلوقات را برآورده نمی سازد؟ در عالم معنا نیز نمی توان گفت چرا خداوند مغفرت و تقرب و هدایت خود را بدون وسیله و بدون واسطه شامل حال بندگانش نمی کند؟ به هر حال همان گونه که گیاه بدون استمداد از آب و خاک و نور و... نمی تواند به درجات کمال برسد، انسان هم بدون استمداد از وسایط فیض الهی، نمی تواند به هدف مطلوب نایل آید.

شهید مطهری می گوید: فعل خدا، دارای نظام است و اگر کسی بخواهد به نظام آفرینش اعتنایی نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خداوند متعال گناهکاران را ارشاد کرده است که در خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بروند و علاوه بر این که خود طلب مغفرت می کنند، از آن بزرگوار بخواهند که برایشان طلب مغفرت کند!

 قرآن کریم می فرماید[10]: "و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیر پا می گذاشتند) به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند[11]». [12]

به خاطر رعایت همین سنت الهی است که در آیات و روایات (سنت) تأکید فراوانی به وسیله قرار دادن، و توسل به واسطه های آمرزش و تقرب، شده است.

   خداوند متعال می فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده اید از (مخالفت فرمان) خدا پرهیر کنید و وسیله ای برای تقرب    او بجویید...". [13]

در کتاب "وفاءالوفاء" تألیف سمهودی (از اهل سنت) می خوانیم: مدد گرفتن و شفاعت خواستن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم قبل از رحلت او و هم بعد از رحلت او، در عالم برزخ و در قیامت

 

 

علامه طباطبائی در بحث شفاعت به نقش شفیع (واسطه های شفاعت الهی) این گونه اشاره می کند که در حقیقت شخصى که متوسل، به شفیع می شود نیروى خودش به تنهایى براى رسیدنش به هدف کافى نیست. لذا نیروى خود را با نیروى شفیع گره مى‏زند، و در نتیجه آن را دو چندان نموده، به آنچه می خواهد نایل مى‏شود، به طوری که اگر این کار را نمى‏کرد و تنها نیروى خود را به کار مى گرفت، به مقصود خود نمى‏رسید؛ چون نیروى خودش به تنهایى ناقص و ضعیف و کوتاه بود... شفاعت وسیله‏اى است براى تتمیم سبب... .[14]

 

ضروری است در پایان این مقال به چند نکته توجه شود:

1. اگرچه احتیاجات مادی انسان با علل و اسباب مادی برآورده می شود، اما بدین معنا نیست که اسباب غیر مادی نظیر دعا و توسل نمی توانند نقشی در برآوردن نیازهای مادی داشته باشند، اسباب معنوی گاهی سبب سازند و گاهی سبب سوز؛ یعنی گاهی اثر از آن اسباب مادی است، اما زمینه های حصول این اسباب با دعا و ... فراهم می شوند و گاهی هم دعا و... اثر را از اسباب مادی سلب می کند؛ مثلا آتشی که باید بسوزاند، از تاثیر بازداشته می شود و سرد و گلستان خواهد شد. به هر حال مسبب الاسباب خدا است و او می تواند همان اثری که در دارو قرار داده است، در اسباب معنوی هم قرار دهد.

2. منظور از توسل و واسطه قرار دادن پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا امام (علیه السلام) یا ولی خدا این است که به مقام آن شخص بزرگوار در پیشگاه خداوند توسل شود و در حقیقت از مقام تقربی که این فرد به خدا دارد استفاده می شود تا خداوند به خاطر مقام آنها این بندگان را نیز به مقام قرب برساند.[15]

 

پی نوشت:

[1] مائده، 35.

[2] المیزان، ترجمه، ج 5، ص 535.

[3] تفسیر نمونه، ج 4، ص 364- 367.

[4] توبه، 114.

[5] وفاء الوفاء، ج3، ص 1371، نقل از تفسیر نمونه، ج 4 ، ص 367.

[6] همان.

[7] "اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة، یا محمد انی توجهک بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی اللهم شفعه فی"، وفاء الوفاء، ج2، 1372، نقل همان.

[8] "یا رسول الله استسق لامتک فانهم قدهلکوا..."، التوصل ال حقیقة التوصل، ص 329، نقل از همان، ص 368- 369.

[9] تفسیر نمونه، ج 4، ص 369- 368.

[10] "ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاۆوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدو الله تواباً رحیماً".

[11] نساء، 64، ترجمه مکارم شیرازی.

[12] مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، ص 264.

[13] مائده، 35، ترجمه مکارم شیرازی.

[14] المیزان، ترجمه، ج 1، ص 239 و 240. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه: تلاش و نقش آن در سرنوشت آخرت، سۆال 280.

[15] رجوع شود به: تفسیر نمونه، ج 4، ص 167- 172؛ المیزان، ج 1، ص 239- 246.

بخش اعتقادات شیعه تبیان



حضرت محمد (ص) فرمودند : هرکس یک بار برمن صلوات بفرستد ازگناهان او ذره ای باقی نمی ماند

 

 

 

بقیه درادامه ی مطالب باذکرصلوات بروتوادامه ی مطالب



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

پایگاه اختصاصی بسیج خرمشهر قوچان
موضوعات
آخرین مطالب


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 15
بازدید کل : 16520
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

پخش زنده حرم